پایان نامه خلاقیت و افزایش نگرش کار آفرینانه بیکاران شهر تهران-پایان نامه رشته روانشناسی
عنوان کامل پایان نامه : اثر بخشی آموزش خلاقیت برافزایش نگرش کار آفرینانه بیکاران شهر تهران تکه هایی از این پایان نامه : واژه کارآفرین ازکلمه فرانسوی (Entreprendre) به معنای متعهد شدن است . – فرد کارآفرین کسی است که توانایی تشخیص و ارزیابی فرصتهای کسب و کار را دارد و می تواند منابع لازم […]
کارآفرینی :
کارآفرینی چیزی بیش از ایجاد کار است. گرچه این بطور قطع یکی از وجوه مهم آن است، تصویر کاملی از کارآفرینی ارائه نمی دهد، خصوصیاتی همچون جستجو به دنبال فرصتها ، به جان خریدن خطرات و اصرار در تحقق پیوستن ایده ها. در مجموع دیدگاه خاصی را تشکیل می دهد که کارآفرینان را به تصویر می کشند . (کورانکو، ترجمه: عامل محرابی، 1383)
کارآفرین ( مستقل ) :
به عبارت دیگر ، کارآفرین فردی است که یک شرکت را ایجاد و اداره می کند و هدف اصلی اش سود آوری و رشد است. مشخصة اصلی کارآفرین ، نوآوری می باشد (احمدپور , 1383).
کارآفرینی سازمانی:
فرآیندی است که در آن محصولات یا فرآیندهای نوآوری شده از طریق القاء و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تأسیس شده به ظهور می رسند. به تعریفی دیگر : فعالیتهای کارآفرینانه فعالیت هائی است که از منابع و حمایت سازمانی به منظور دستیابی به نتایج نوآورانه برخوردار می باشد(اینترنت، عظیمی، 1386).
کارآفرین سازمانی :
کسی که تحت حمایت یک شرکت ، محصولات ، فعالیتها و تکنولوژی جدید را کشف و به بهره برداری می رساند . کارآفرین ممکن است به گونه ای مستقل عمل کند و یا در درون سازمان ها و شرکتهای موجود کارآفرینی کند و با فعالیتهای نوآورانه خود باعث به وجود آندن ایده ها ، فرآیندها ، روشها ، رویه ها ، کالاها و خدمات نوینی در سازمان شود و به این ترتیب ، موجبات رشد و بالندگی سازمان را فراهم آورده ، بر ثمر بخشی و اثر بخشی آن بیفزاید . کارآفرینان سازمانی کسانی هستند که فکر می کنند کارها را می توان به طریقی دیگر و به نحوی بهتر انجام داد .چنین افرادی با درک محیط ، برای خود ، بینش و آرمانی تعیین می کنند و برای نیل به آرمان خویش با پشتکار و پیگیری ، تلاش می ورزد (سعیدی کیا, 1382).
کارآفرینی شرکتی :
کارآفرینی شرکتی به مفهوم تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات جدید ، فرآیندهای جدید و نظام های سازمانی نوین است (سعیدی کیا, 1382).
فراگیری تخصص ها ، مهارتها ، شناخت و آگاهی است که فرد را جهت پذیرش سمت جدید و با انجام وظایف مختلف در مقطع زمانی خاص که از پیش تعیین شده است ، آماده و تجهیز می نماید به تعبیری دیگر : آموزش کوششی است که توسط سازمانها برای تغییر رفتار افراد از طریق فرآیند یادگیری و بخاطر افزایش اثر بخشی آنها صورت می گیرد (احمدپور , 1383).
این تعریف بر چهار جنبة اساسی کارآفرینی تأکید می ورزد بدون در نظر گرفتن زمینة کار. نخست ، کارآفرینی مستلزم فرآیند خلق است – خلق هر چیز ارزشمند و جدید این خلق باید برای کارآفرین و مخاطبی که این خلق برای او انجام شده است ارزش داشته باشد (احمدپور, 1383).
( هیسریچ و پیترز ، ترجمه: فیض بخش ، 1383 ).
صاحبنظران و اندیشمندان دربارة کارآفرینان مستقل نظرهای متنوعی اظهار داشته اند که متعاقباً به آنها خواهیم پرداخت ولی اساساً سه انگیزة اولیه باعث می شود که کارآفرینان برای خود ، کار کنند که عبارتند از:
- احتیاج به رضایت شغلی ؛ (سعیدی کیا, 1382).
درواژة intrapreneur ، پیشوند intra به معنی within است ، بنابر این intrapreneur یعنی کارآفرینی که در استخدام شرکتی قرار گرفته است و در همة سطوح سازمانی یافت میشود کلمة intrapreneur در حقیقت مخفف Intracorporate entrepreneur است. البته در ادبیات کارآفرینی ، کلمة intraentrepreneur نیز به معنی کارآفرین سازمانی دیده شده است .
در ابتدا اعتقاد بر این بود که کارآفرینها شخصاً صاحب و مالک کار خود هستند ، اما امروزه معتقدند کارآفرین ها می توانند در استخدام شرکتها درآیند ، از همین جا واژة کارآفرین سازمانی[7] به وجود آمد . چنانچه بپذیریم که کارآفرینان مستقل به دلیل استفاده از امکانات مالی و دانش فنی سازمانهای بزرگ به استخدام آنها در می آیند ، در آن صورت کارآفرینان سازمانی و مستقل ذاتاً فرق چندانی نخواهند داشت ، اما هنگامی که فرد کارآفرینی به استخدام سازمانی در می آید به تبع محدودة مسئولیتها و اختیارات سازمانی خود ، نقش دیگری پیدا می کند که کمی با نقش آزاد و مستقل آن تفاوت دارد (سعیدی کیا, 1382).
کارآفرینان بعنوان موتور توسعة اقتصادی ، نقشهای مختلفی را در جامعه ایفا می کنند که هر یک از اهمیت ویژه ای برخوردار است . فهرست زیر خلاصه ای است از آثار و نقشهای کارآفرینان در جامعه :
- عامل اشتغال زایی ؛
- عامل انتقال تکنولوژی ؛
- عامل ترغیب و تشویق سرمایه گذاری ؛
- عامل شناخت ، ایجاد ، و گسترش بازارهای جدید ؛
- عامل تعادل در اقتصاد های پویا ؛
- عامل کاهش بوروکراسی اداری ( کاهش پشت میز نشینی و مشوق عمل گرایی و ….)
- عامل نوآوری و روان کنندة تغییر ؛
- عامل تحریک ، و تشویق حس رقابت ؛
- عامل رفع خلل ، شکافها ، و تنگناهای بازار و اجتماع (احمدپور,1383).
ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان :
آنچه یک فردکارآفرین را از سایر افراد متمایز می کند ، یک مشخصه ی خاص نیست مجموع خصایص و ویژگی ها درتعیین هویت یک کارآفرین و بروز نشانه های کارآفرینی مؤثر است . مجموع این نشانه هاست که سبب می شود درعرف فرهنگ کارآفرینی به شخصی عنوان کارآفرین اطلاق شود. برخی از ویژگی های مشترک و بارز کارآفرینان که در مطالعات روان شناختی به دست آمده است،نشان میدهد که اغلب این افراد دارای روحیه ی ریسک پذیری ، نوآوری (خلاقیت وایده سازی( ، اعتماد به نفس ، پشتکار ، آرمان گرایی ، فرصت گرایی ، نتیجه گرایی و آینده نگری هستند اغلب در کارها پیشقدم می شوند و شدیداً اهل کار و عمل اند .
1- نیاز به توفیق [9] 2- تمایل به مخاطره پذیری [10] 3- نیاز به استقلال [11] 4- دارای مرکز کنترل درونی [12] 5- خلاقیت – 6- نوآوری [13]7- اعتماد به نفس [14] 8- دانش فنی [15] (اینترنت عظیمی 1386)
اما برخی از محققان ، کارآفرینان را از ابعاد گسترده تر و دیدگاه های جدیدتری مورد بررسی قرار داده اند و مشخصات زیر را درباره ی آن ها ارائه داده اند :
1- کارآفرینان در صورت لزوم قواعد و قوانین را زیر پا می گذارند.
2- آنها به فرهنگ تشکر و قدردانی از پرسنل واطرافیان خود اعتقاد دارند و آن را به کار می گیرند.
5- ظرفیت رویارویی با ابهام در حل مسائل را در خود به وجود می آورند.
آآ
6- مدام در حال جست و جو و کسب اطلاعات اند.
8- افراد قاطعی اند ؛ به سرعت تصمیم می گیرند و به سرعت به تصمیم خود عمل می کنند.
8- افرادقاطعی اند ؛ بسرعت تصمیم میگیرند و بسرعت به تصمیم خود عمل می کنند.
10- تمایل به کنترل سهل گیر دارند تا سخت گیر.
11- آنها پرورش دهنده ی افکار جدید خود و دیگرانند.
12- در برابر موانع و مشکلات قاطعانه تلاش و پشتکار از خود نشان می دهند.
13- با حالتی جست و جو گر در حال یافتن فرصت های جدیدند.
کارآفرینان به بهره گیری از نیرویی که در خود برای حل خلاقانة مسئله ، ریسک پذیری ، تحمل ابهام و ….. سراغ دارند ، قادرند به زیرکی و ظرافت و سرعت هر چه تمامتر ، تهدیدات و تنگناهای محیطی را تبدیل به فرصت کنند و در شرایط سخت مثل کمبود ارز ، تورم ، جنگ و غیره ، فرصتهای جدیدی را کشف و از آنها بهره برداری کنند که هم به نفع خود آنهاست و هم نهایتا ً منجر به رفع تنگناهای جامعه می شود . به عنوان مثال : امروزه به خوبی شاهد هستیم که چطور شرکتهای کارآفرین بزرگ با به کارگیری « استراتژی بازاریابی محیط زیست محور کارآفرینانه گرا »[16] ، تنگناهای « آلودگی محیط زیست » را به یک فرصت و مزیت رقابتی تبدیل کرده اند که نهایتا ً هم خود منتفع شده اند و هم به خواسته های جامعه ، سیاستهای دولت و مسئولیت اجتماعی خود ، لبیک گفته اند (احمدپور , 1383).
ادبیات کارآفرینی بر اساس خصوصیات و صفات یک کارآفرین متمرکز شده است. پیشرفت یک کارآفرین اغلب مهم جلوه می کند. چیزی شبیه یک حادثه بحرانی و تکان دهنده در زندگی یک کارآفرین به شمار می آید. موقعیت آن چیزی است که کارآفرین به هنگام تصمیم گیری آن را انتخاب می کند. هرچند مینربرگ[18] در ادبیات کارآفرینی روی خصوصیات و ویژگیهای کارآفرینان توجه کرده است و به شدت بر ادله تجربی متکی می باشد. یادهر کویپ[19] (1996) بر تعدادی از این صفات نظیر انگیزش نیاز، به خود مختاری ، استقلال، خلاقیت و اصیل بودن، ابتکار عمل داشتن، ریسک پذیری، پیروی از احتمالات ، هدفهای چالشگرانه، اعتماد به نفس ، مرکز کنترل درونی و بردباری اشاره دارد. (0 جرون آنستنک[20] 2003 ترجمه: عزیز زاده )
کارآفرین کیست ؟
در جواب این سوال که چه کسی می تواند کارآفرین باشد ، باید گفت : « کسانی که بتوانند به درستی تصمیم بگیرند ، می توانند کارآفرین باشند .» از واژه ی کارآفرین نیز تعاریف بسیاری ارائه شده است اما چکیده ی این تعاریف را می توان به شرح زیر بیان کرد . کارآفرین کسی است که :
- یک واحد تجاری جدید را تأسیس کند . 2- مدیریت عمومی یک فعالیت تجاری یا تخصیص منابع آن را به عهده بگیرد. 3- بتواند از کالا ، فرآیند ، بازار ، مواد اولیه یا سازمان جدید بهره برداری تجاری کند . 4- مخاطره ی ناشی از زیان یا شکست بالقوه ی یک واحد تجاری را که به طور غیره متعارفی زیاد است ، قبول کند . 5- هدف او دستیابی به سطوح بالای رشد و سودآوری در یک واحد تجاری باشد (احمدپور, 1383).
کارآفرین، توانایی ایجاد ساخت یک دیدگاه از هیچ است کارآفرینی اساسا یک عمل خلاقانه انسانی است ، به کارگیری انرژی در آغاز و پیاده سازی یک پروژه اقتصادی یا یک سازمان ، که صرفا تماشاگران یا تحلیل نمودن این دیدگاه مستلزم خطرپیشگی حساب شده ، چه شخصی و چه مالی است و سپس انجام هر آنچه که ممکن باشد برای کاهش دادن احتمال شکست کارآفرینی، همچنین شامل توانایی ساخت یک تیم اقتصادی یا کارآفرین برای پیاده سازی مهارتها و استعدادهای فرد است . حس کردن فرصتهایی که دیگران آن را آشوب و نابسامانی می بینند.
کارآفرین به منظور تحقق ایده اش عوامل مورد نیاز مانند نیروی انسانی ، تجهیزات مواد اولیه و سرمایه را فراهم می آورد و با استفاده از قدرت تصمیم گیری ، مهارت ها و استعدادهای فردی ، ایده اش را محقق می سازد و به وسیله طراحی، سازماندهی، راه اندازی و مدیریت واحد جدید ، به کسب درآمد بپردازد.
همچنین در این راه خطرات شکست را به دلیل فعالیت در محیط غیر قابل کنترل و مبهم می پذیرد. بطور خلاصه کارآفرین سازمان دهنده و فعال کننده یک واحد اقتصادی یا غیر اقتصادی به منظور دستیابی به سود دستاوردهای شخصی یا اجتماعی است . ( سعیدی کیا، 1385)
به بیانی دیگرکارآفرین ، فردی است که دارای ایده و فکر جدید است و از طریق فرآیند تأسیس و ایجاد یک کسب و کار( کسب و کار در منزل[21] ، کسب و کار الکترونیکی[22] e –، کسب و کار مجازی[23] ، کسب و کار کوچک و متوسط SME [24] ، کسب و کارخانوادگی[25] و قبول مخاطره ی مالی و اجتماعی ، محصول یا خدمات جدیدی را به بازار معرفی می کند . او کسی است که توانایی درک و پیدا کردن خلاها و فرصت ها را دارد و از طریق پرورش فکر و تبدیل فکر خود به یک محصول و خدمات جدید ، در جامعه اقدام به ارزش آفرینی از هیچ می کند (احمدپور , 1383).
با تغییر و تحولات سریع و شتابان محیط بین المللی و گذر از جامعه ی صنعتی به جامعه ی اطلاعاتی و جهانی شدن اقتصاد ، مباحثی اساسی درباره ی راهکارهایی که منجر به توسعه و رشد اقتصادی و حل معضلات اشتغال ، عدالت اجتماعی و رفاه جامعه مطرح می شود ، ارائه می گردد . با توجه به شرایط فوق یکی از مفاهیم جدید ، نقش کارآفرینی در توسعه ی پایدار در جوامع دارای پتانسیل بالا و جوامع خواهان تحول و تغییر است . به نظر بسیاری از دانشمندان سوال اصلی در اذهان عمومی این است که چرا کشورشان نسبت به کشورهای دیگر عقب افتاده است و چگونه می شود راه ترقی و پیشرفت را هموار کرد . این سوال بیشتر در ذهن نخبگان دانشگاهی و قشر روشنفکری عمیق تر است . « دلیل این که ما هر روز بیشتر عقب می مانیم ، چیست ؟ » با توجه به این که وقتی افراد یک جامعه از نظر فردی ، هوشی و استعداد و مهارت خود را با افراد و کارگزاران سایر جوامع مقایسه می کنند ، هیچ نقصانی در خود نسبت به آنان نمی یابند . پس دلیل این عقب ماندگی چیست ؟
به عبارت دیگر پیش فرض اساسی این است که کشوری موفق و توسعه یافته است که قدرت ایجاد شرکتهای برتردرسطح کلاس جهانی را داشته باشد . در پاسخ به سوال که چگونه می توان این شرکتهای موفق کلاس جهانی را تأسیس کرد بایستی دراین مسیر جست و جو کردکه اساساً چه کسانی خالقان این شرکت های موفق کلاس جهانی هستند ؟ ازاین افراد بعنوان قهرمانان توسعه ،خالقان ارزش ها، وکارآفرینان یاد می کنیم . بنابر این کارآفرینانها به عنوان لکوموتیورانان توسعه ، نقش اساسی دراین شرکت های کلاس جهانی را به عهده دارند و کشوری درآینده در مسیرتوسعة پایدار قرارمیگیرد که ساز و کارهای ایجاد شرکت های درکلاس بین المللی را هرچه بیشتر و سهل تر فراهم کند (احمدپور, 1383).
در شرایط گذر یک جامعه ی صنعتی به سمت جامعه ی اطلاعاتی ، بنیان های تبدیل ماده و انرژی به دانش و دانایی تغییر می کند و جامعه به جای توجه به نیروی بازو مدار به نیروی مغز مدار توجه می کند . از سطح کلان جامعه گرفته تا سازمان ، کار و نیروی انسانی دچار تغییرات مداوم مرتبط با محیط بین المللی می شوند . ضرورت دارد تا مدیران ما نیز با مفاهیم جدید کسب و کار آشنا شوند (احمدپور, 1383).
بوجود آوردن شرایط خارجی مناسب در سه محور , اقتصاد, سیاست و علم, تعیین کننده رشد و توسعه خلاقانه در هر اجتماع است. اهمیت حیاتی رشد نظام های طبقه بندی اطلاعات علمی در کشور نباید از دید برنامه ریزان دور شود. (احمدپور و مقیمی , 1385).
فرضیه های پژوهش :
فرضیه های فرعی: